خانه / سینما / گزارش نمایش مستند زندگی راجر ایبرت در جشنواره ساندنس+ ۵ نکته خواندنی و غافلگیرکننده از زندگی ایبرت / گزارش مفصل در "کافه سینما"

گزارش نمایش مستند زندگی راجر ایبرت در جشنواره ساندنس+ ۵ نکته خواندنی و غافلگیرکننده از زندگی ایبرت / گزارش مفصل در "کافه سینما"

کافه سینما-ارغوان اشتری: راجر ایبرت می دانست انقدر زنده نخواهد ماند تا مستند «خودِزندگی» برگرفته از کتاب خاطرات اش منتشر شده در سال 2012 را ببیند. در یکی از احساسات برانگیزترین سکانس های  فیلمِ یکدست استیو جیمز، ایبرت آگاه می شود بیماری سرطان به ستون فقرات او سرایت کرده است. پزشک پیش بینی می کند فقط شش تا شانزده ماه زنده می ماند. هرچند ایبرت انقدر دوام نیاورد. او ماه آوریل 2013  در سن هفتاد سالگی درگذشت. ایبرت با خونسردی مقابل دوربین می گوید:«احتمالا خواهم مرد زمانی که فیلم آماده نمایش شود.»


4

 d

به گزارش کافه سینما روز یکشنبه در جشنواره ساندنس زمانی که استیو جیمز فیلم «خود زندگی» را معرفی کرد که قرار است از شبکه ی سی .ان. ان پخش شود؛ به گریه افتاد. برای دو ساعت بعدی فیلمی تاثیرگذار نمایش داده شد که بیشتر تماشاگران اشک ریختند و گاهی هم خندیدند. زمانی که تیتراژ پایانی فیلم پخش شد، همسر ایبرت «چز» همراه مارلن اگلتزین، همسر همکار سینمایی اهل جدل ایبرت جین سیسکل(فقید) روی سن امد.

چز دراین باره صحبت کرد که مردم او را به خاطر مراقبت از راجر ایبرت که پس از تشخیص سرطان تیروئید در سال 2002سلامتی اش رو به وخامت گذاشت، قدیس می خواندند.
«آنها نمی دانند که چطور قلب من از بودن با او طی این سال ها بزرگ شد، برای دوست داشتن او، مراقبت از او، داشتن او که به من توجه می کرد.»
در جلسه پرسش و پاسخ یکی از حاضران در جلسه پرسید نظر راجر ایبرت به «خودِ زندگی» چه می توانست باشد؟ چز می دانست که: «پاسخ ایبرت دو شست رو به بالا خواهد داد.»
این مستند پرشور که  در دوران پنج ماه آخر زندگی ایبرت فیلمبرداری شده؛ شامل گفت و گو با دوستان کارگردانِ ایبرت است: مارتین اسکورسیزی،ورنر هرتزوگ، ارول موریس و همینطور منتقدان ای.او.اسکات، ریچارد کورلیس.

این پنج نکته غافلگیر کننده ترین لحظات  این مستند را تشکیل دادند.

1-ایبرت هرگز با سیسکل خداحافظی نکرد.
در مستند مارلن دراین باره می گوید که چطور جین سیسکل بیماری سرطان مغزش را که در سال 1998 تشخیص داده شد پنهان کرد از ترس آنکه مسولان شبکه دیزنی برای برنامه «سیسکل و ایبرت» شبکه ی ای .بی .سی جایگزینی برای او پیدا نکنند.ایبرت تصمیم داشت به ملاقات جین سیسکل در بیمارستان برود اما سیسکل دو روز پیش از ملاقات شان درگذشت. چز گفت: ایبرت خیلی دل‌شکسته بود، او تصمیم گرفت جزئیات وضعیت سلامتی خود را پس از بیماری به اشتراک بگذارد.

4

ایبرت و سیسکل

2-ایبرت برگه «احیا را انجام ندهید» را امضاء کرده بود.
در روزهای واپسین زندگی، راجر ایبرت ای –میل هایی برای جیمز فرستاده بود که «دارم تحلیل می روم» و «نمی توانم». ایبرت  گفته بود دستهای اش خیلی متورم بود و نمی توانست از کامپیوتر استفاده کند. او به طور پنهانی برگه« DNR» (برگه ی که بیمار می خواهد پس از  کار افتادن قلب احیا انجام نشود) را امضا کرد. چز این موضوع را روز مرگ ایبرت فهمید. وی  لحظه مرگ ایبرت را «نسیمی از آرامش» و «می دانستم زمان پذیرش مرگ رسیده» توصیف می کند.

3-ایبرت همسرش چز را در کلوب«گمنام های الکلی» ملاقات کرد.
راجر ایبرت در کتاب خاطراتش ادعا می کند نخستین بار با چز در رستورانی در شیکاگو به واسطه معرفی آن لندرز آشنا شد. اما در فیلم «چز» می گوید او راجر را در کلوب گمنام های الکلی ملاقات کرد. موضوعی که هیچ گاه او به طور عمومی فاش نکرد. و تا زمانی که ایبرت با چز رفت و آمد کند به قول یکی از رفقاش زندگی مجردی بی بند وباری داشت. سابقا با این صفات به استقبال او می رفتند: «آدم فرصت طلب، روانی و…» یکی از رفقای راجر ایبرت خاطره دیگری از سبک زندگی بی بند وبار او بازگو می کند.

4-یکبار لورا درن هدیه ای به راجر ایبرت اهدا کرد که به مریلین مونرو تعلق داشت.
پس از آنکه راجر ایبرت در ساندنس برای لورا درن بزرگداشت برگزار کرد، لورا درن نامه ای پر مهر همراه با هدیه ای وِیژه برای او فرستاد. پازلی که لی استراسبرگ به لورا درن داده بود، همان هدیه ای که آلفرد هیچکاک تقدیم مریلین مونرو کرده بود. بعدها راجر ایبرت این پازل را به رامین بحرانی با این یادداشت اهدا کرد که روزی: «تو باید این را به کسی هدیه بدهی که شایسته اش است.»

 
5-ایبرت عاشق«گتسبی بزرگ» بود.

این کتاب محبوب او بود. راجر دوست روزنامه نگاری به نام بیل نک داشت که صدها مرتبه جملات انتهای گتسبی بزرگ را برای او از بر خوانده بود.

این جملاتی است که راجر از بر می خواند: «و بدین سان درقایق نشسته پارو برخلاف جریان آب می کوبیم،و بی امان به طرف گذشته رانده می شویم.»

گزارش رامین ستوده برای مجله ورایتی / برگردان برای کافه سینما: ارغوان اشتری

g

دیدگاهتان را ثبت کنید