خانه / سینما / علی معلم و ۱۵ سرفصل برای مدیریت جدید سینما: این چالش‌ها بر سر راه شما هستند…

علی معلم و ۱۵ سرفصل برای مدیریت جدید سینما: این چالش‌ها بر سر راه شما هستند…

کافه سینما-علی معلم: در آستانه‌ی تغییر مدیریت فرهنگی در دولت (که گویا تنها یکی از بخش‌های متولی فرهنگ و سینما در ایران است) قرار داریم. با توجه به وضعیت آشفته فعلی در حوزه‌ی فرهنگ به صورت عام، و در زمینه‌ی سینما به صورت خاص، امکان اینکه با تعویض یک معاون و مدیر همه چیز یک‌شبه و بدون آسیب‌شناسی دقیق به سوی روشنی و گشایش سوق پیدا کند، وجود ندارد.

اشتباهات و به‌هم‌ریزی‌ها و هرج و مرجی که در اثر لجاجت و سوءمدیریت تصمیم‌گیران کلان سینما در دوره‌ی پیش به وجود آمد (که حتی مدیرانی میانی و همکاران‌اش در دولت را هم دچار دردسر کرد) چنان موقعیت آشفته و گره‌های کوری ایجاد کرده که تنها با استفاده از یک مدیر جدید (با هر ظرفیتی) نمی‌توان امید به بهبود داشت. در دورانی که اهالی سینما به دلیل همین بی‌تدبیری‌ها و جناح‌بندی و سودپرستی گروه‌های مختلف دچار تضاد و شکاف شده و اقتدار نسبی خود حتی در حوزه کاری و تخصصی‌شان را هم از دست داده‌اند، حتی نمی‌توان به یاری و کمک آنها در حل معضلات تکیه کرد.

وظیفه‌ی مدیریت جدید و همکاران‌اش در حوزه‌ی سینما توجه به سرفصل‌هایی است که لازم است قبل از هر اقدامی به آنها توجه شود.

۱- لزوم ترسیم افق فعالیت‌های سینمایی در ایران، استقرار جایگاه بخش خصوصی و بازتعریف وظایف حاکمیتی.

۲- ترمیم ساختار مدیریتی سینما، که متأسفانه با ایده‌ی سازمان سینمایی که در اصل پیشرو بود و در عمل به افتضاح کشیده شد، به سامان نرسید. وجود نهادهای موازی، چاق شدن بیش از حد سازمان‌های دولتی و نظارتی و خیل عظیم کارمندان و ناآگاهان دلیل هلاکت برخی فعالیت‌هاست.

۳- بستن دریچه‌های رانت‌خواری و رفیق‌بازی و عدم ایجاد و انهدام کرسی‌های از پیش تعیین شده برای دوستان و رفقا و هم‌پالکی‌ها در حوزه‌ی مدیریت!

۴- تعیین جایگاه مناسب برای گروه‌های صنفی و فکری و فرهنگی و استفاده صحیح از نظرات کارشناسی آنها.

۵- تشکیل شورای عالی سازمان سینمایی با استفاده از نیروهای همسو و غیرهمسو با مدیریت جدید، برای حل معضلات اصلی و ایجاد اتاق فکر برای ترسیم آینده‌ی فعالیت‌های سینمایی در حوزه‌های مختلف.

۶- نظم‌بخشی به فعالیت‌های نظارتی و تمکین به قانون و از بین بردن فضای امنیتی و بسته در حوزه‌ی نظارت و تجدید سازمان هیئت‌های نظارت و پروانه‌ی نمایش و ساخت، که هنوز تعداد اعضاء و قواعدش مربوط به دوران پیش از انقلاب اسلامی است.

۷- برپاداشتن عدالت در تقسیم منابع یارانه‌ای و بهره‌مند کردن نیروهای فاضل (و نه پاچه‌خوار) از امکانات لازم.

۸- دوری گزیدن از دخالت و سرمایه‌گذاری مستقیم دولتی در امر تولید فیلم و سپردن این امر به بخش خصوصی.

۹- توجه به اقدامات عمرانی، به خصوص در حوزه‌ی کمک به ساخت سالن‌های سینما و نهادهای توزیع فیلم و همچنین گسترش اقدامات رفاهی در مورد اهالی سینما.

۱۰- تشکیل مرکز بین‌المللی سینمای ایران جهت حمایت از فعالیت‌های سینمایی ایران در سطح جهانی.

۱۱- انتخاب و انتصاب نیروهای قوی و فاضل برای مدیریت‌های میانی و ملزم کردن آنها به رعایت قواعد و ضوابط.

۱۲- توقف فعالیت‌های بودجه‌خوار و بی‌هدف در حوزه‌ی برگزاری جشنواره‌های بی‌هدف و فعالیت‌های تشریفاتی و بیهوده «مدیر بالابر»!

۱۳- جداسازی سازمان برپاکننده جشنواره فیلم فجر و استقلال آن از مدیریت‌های دولتی در حال تعویض.

۱۴- جلوگیری از به وجود آمدن انحصارات مختلف مدیریتی و حتی صنفی در فعالیت‌های سینمایی. دیکتاتوری و انحصار چه از سوی دولت و چه از سوی نهادهای شبه صنفی (چنانچه در دوره‌های مختلف گذشته تجربه شده) تجربه‌ی زیانباری است که نباید تکرار شود.

۱۵- دفاع از حقوق سینماگران در عرصه‌ی ابراز نظر و دیدگاه در آثارشان و پای‌بندی به پروانه‌های صادرشده از سوی دولت.

بدون توجه به مباحث ذکرشده‌ی فوق که هر کدام زیرشاخه‌ها و بحث‌های مختلفی را در بر خواهد داشت، امکان سامان‌دهی امور وجود نخواهد داشت و بدون ارایه برنامه و راه حل دوباره چرخ‌های این سینما در جاده‌های سنگلاخ و پردست‌انداز خواهد افتاد.

حالا دیگر یادداشت‌های علی معلم را بخوانید:

مورد ویژه‌ی تام کروز

در میان انبوه چهره‌هایی که طی این یکصد و اندی سال عمر سینما بر پرده‌ی نقره‌ای ظاهر شده‌اند، بازیگرانی که با داشتن کاریزمای مناسب و طی کردن مسیر معقول در انتخاب نقش توانسته‌اند به حریم امن سینما راه یابند چندان پرشمار نیست. تام کروز در طی حداقل سه دهه فعالیت‌اش در سینما الگویی برای بازیگران موفق در حفظ یک کاریر حرفه‌ای رو به رشد و حفظ جایگاه مناسب و معقول است. این بازیگر پنجاه و یک ساله، که شهرت‌اش را با آثار نه‌چندان پرمایه در ابتدای کار به دست آورد تا به امروز توانسته حداقل در ده فیلم ماندگار سینما نقش بازی کند. از متولد چهارم جولایِ استون تا چشمان تمام‌بسته‌ی کوبریک؛ از آخرین سامورایی ادوارد زوئیک تا گزارش اقلیتِ اسپیلبرگ؛ از آسمان وانیلی و جری مگوایر کامرون کرو تا رین‌من بری لوینسون و مگنولیای پل توماس اندرسون؛ از مأموریت غیرممکن‌ها تا شوالیه و روز؛ از موسسه حقوقی سیدنی پولاک تا آخرین فیلم‌هایش جک ریچر و فراموشی، رشد توانایی‌های کروز مثال‌زدنی است. اینکه یک فوق ستاره در ژانرها و حوزه‌های مختلف فیلمسازی، هم توانایی جذب تماشاگران انبوه را داشته باشد هم استانداردهای ستاره‌ای را حفظ کند و هم قابلیت‌های بازیگری‌اش رشد کند، قابل ستایش است. اگر تعریفی برای سوپراستار وجود داشته باشد، به یقین تام کروز این جایگاه را برای خود به دست آورده است.

متروپل را موزه کنید!

مسعود کیمیایی در آخرین ساخته‌ی خود با هوشمندی همیشگی‌اش، یک سینمای قدیمی در لاله‌زار تهران را به عنوان محل وقوع رویدادهای فیلم‌اش انتخاب کرده؛ سالن سینمایی که تبدیل به باشگاه بیلیارد و محل نگهداری موتورسیکلت شده است! در بازدیدی که از پشت صحنه فیلم داشتیم، حسرت به دل ماندیم. سالن قدیمی و باشکوه سینما متروپل این روزها در انتظار تبدیل شدن به جنس مرغوب‌تری از نوع این زمانه بدسگال است. با توجه به موقعیت ویژه این سینما در محله لاله‌زار و سالم ماندن ساختمان آن، پیشنهاد می‌کنیم این تالار زیبا به عنوان نمونه‌ای از سالن‌های قدیمی سینما خریداری و به موزه‌ی سینما و فیلمخانه ملی ایران واگذار شود تا با بازسازی برخی بخش‌ها، بتوان نمایش برخی آثار کلاسیک سینمای ایران و جهان در روزهای هفته را در آن پی گرفت. کمک سازمان‌های مرتبط با این امر از شهرداری و میراث فرهنگی تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جهت انجام این کار، در پیشگاه تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین نادیده نخواهد ماند.

اقدام قابل ستایش خانه‌ی هنرمندان

یکی از معضلات اساسی هنر نمایش در ایران فقدان سندهای تصویری از آثار تئاتری است. اگر در گذشته حداقل ما در برنامه‌ی جنگ هُنر، قسمتی از نمایش‌های روی صحنه را ضبط می‌کردیم، در طول این سال‌ها بعید می‌دانم به شکل حرفه‌ای، نمایش‌های بر صحنه رفته ضبط کامل شده باشند. خانه‌ی هنرمندان در یک اقدام پسندیده اغلب تئاترهای بر صحنه رفته در تالارهای ایرانشهر را تبدیل به لوح فشرده کرده است. امید است که این اقدام پسندیده توسط سایر مراکز جدی گرفته شود و با بهره‌مندی از کیفیت مناسب، تاریخ نمایش در ایران صاحب آرشیوی ماندگار از آثار دلپذیر تئاتر کشورمان شود.

گنجینه‌های هنری تلویزیون را به مردم عرضه کنید!

اخیراً از سوی موسسه سروش لوح‌های فشرده فیلم‌های پ مثل پلیکان پرویز کیمیاوی و باد صبا آلبر لاموریس که منتشر شده، به دستم رسید. ضمن تقدیر از این اقدام قابل توجه موسسه در ارائه این محصولات هنری با کیفیت مناسب، صاحب این قلم امیدوار است با توجه به گنجینه‌ی گران‌بهایی که سازمان صداوسیما از فیلم‌ها و مجموعه‌های باارزش قدیمی کشورمان در اختیار دارد، موسسه سروش بتواند با ترمیم و بازیابی نسخه‌های اصلی، آنها را در بهترین شکل ممکن (بر روی دیسک های بلوری) در اختیار جامعه هنری و علاقمندان و پژوهشگران قرار دهد.

موزه‌ی سینما و فیلمخانه‌ی ملی ایران را ادغام کنید

تشکیل موزه‌ی سینما در سال‌های اخیر و اقدام ارزشمند این موزه در نگهداری و جمع‌آوری آثار و اسناد مربوط به تاریخ سینمای ایران، هر چند که با دست‌اندازها و سوءمدیریت‌هایی مواجه بوده است، اما از موهبت‌های رشد و گسترش فرهنگ سینما در ایران است. در کنار این موزه، فیلمخانه‌ی ملی ایران که در سال‌های ابتدای انقلاب فعال بود و طی سال‌های اخیر فعالیت‌هایش کمرنگ شد قرار دارد که گویا با مشکلات اساسی مواجه است، مکان دیگری برای حفظ میراث تصویری سرزمین‌مان ایران. به مدیریت جدید پیشنهاد می‌کنیم ضمن الحاق این دو دستگاه که قرابت فعالیت زیادی با هم دارند، با تشکیل یک هیئت مدیره‌ی قوی و مدیرعامل کارآمد، موزه و سینماتک ضمن گسترش فعالیت‌ها نقش موثرتری در بالا بردن سطح بهره‌مندی علاقمندان و متخصصان سینما و همچنین عامه مردم از میراث سینمای یکصدساله‌ی ایران برخوردار شوند. واقعیت این است که موزه سینما قرار نیست صرفاً با کافی‌شاپ و رستوران‌هایش کار کند و فیلمخانه قرار نبوده یک دهلیز تاریک خصوصی برای حضور چند مسئول و علاقمند باشد. گذشته را به امروز پیوند دهید!

علی معلم / سرمقاله شماره ۲۳۰ دنیای تصویر

دیدگاهتان را ثبت کنید