کافه سینما-دنیا میرکتولی: نام اندی وارهول برای بسیاری از عشاق سینما در وهلۀ اول یادآور آن پرترۀ معروف شاد و روشن و سرشار از رنگ مریلین مونرو است؛ تصویری که اکنون به یکی از سمبلهای جهانی پاپ آرت تبدیل شده است. وارهول (۱۹۸۷-۱۹۲۸) نقاش، نویسنده، بازیگر، فیلمبردار، و فیلمساز پیشروی آمریکایی، یکی از بنیانگذاران جنبش «پاپ آرت» (هنر همگانی) در آمریکا بود. پاپ آرت یک جریان هنری بود که در دهۀ ۱۹۶۰ و در واکنش به ارزشهای هنری آکادمیک و معیارهای زیباییشناختی روشنفکرانه به وجود آمد و سلیقه و فرهنگ عامۀ مردم شهر را مدنظر داشت. وارهول با انتخاب چهرۀ آدمهای مشهور و کالاهای مصرفی و با بهرهگیری از تسلسل تصویری (تکرار پیاپی یک تصویر مشخص) آثار متفاوتی خلق کرد و علیرغم اینکه در دوران حیاتش مخالفان زیادی داشت؛ اما اندیشههای آوانگاردش بعدها در سینما، گرافیک، و مد تأثیر گذاشت و او را به یکی از نامورترین هنرمندان قرن بیستم تبدیل کرد. او در سینما هم به عنوان فیلمساز و تهیهکننده و فیلمبردار و بازیگر و فیلمنامهنویس فعالیت کرد و فیلمهای «خواب» (۱۹۶۳) و «کابوی تنها» (۱۹۶۸) از جمله آثار اوست. امروز موزۀ اندی وارهول در پیتزبورگ پنسیلوانیا بزرگترین موزۀ مختص به یک هنرمند است. در ادامه، پرترههای وارهول از آدمهای مشهور را میبینید و نقل قولهای جالب او را میخوانید.
اندی وارهول گفته:
خوب بودن در تجارت جذابترین نوع هنر است. پولدرآوردن هنر است. کارکردن هنر است. و تجارت خوب بهترین هنر است.
هنرمند چیزهایی را خلق میکند که مردم نیازی به داشتنشان ندارند.
از ۱۵-۱۰ نفر شروع به نظرسنجی کردم. و بالاخره یک خانم که دوستم بود سؤال درستی ازم پرسید: “خب، چه چیزی را بیشتر دوست داری؟” همان لحظه شروع به نقاشی کردن از پول کردم.
دلم میخواهد به اندازۀ ملکۀ انگلستان مشهور بشوم!
عشق خیالی خیلی بهتر از عشق واقعیست. هیجانانگیزترین جاذبه، جاذبۀ بین دو آدم است که هرگز همدیگر را ملاقات نمیکنند.
اغلب مردم فکر میکنند که زمان همهچیز را تغییر میدهد. اما درواقع این خودتان هستید که باید آنها را تغییر دهید.
من هیچوقت مطالعه نمیکنم. فقط به تصاویر نگاه میکنم.
در آینده هر کس در عرض ۱۵ دقیقه مشهور خواهد شد.
می ترسم که اگر به چیزی به مدت طولانی نگاه کنید همۀ معنایش را از دست بدهد.
به چیزهایی که دیگران دربارهتان مینویسند اصلا توجه نکنید. فقط آنها را وجب بگیرید!
آیا زندگی سلسلهای از تصاویر نیست که وقتی تکرار میشوند تغییر میکنند؟
مرگ شرمآورترین چیزیست که میتواند برایتان اتفاق بیفتد؛ از این نظر که یک شخصِ دیگر مسئول مراقبت از جزئیات زندگیتان میشود.
من عاشق لسانجلس و هالیوودم. چون زیبا هستند و همه در آنجا پلاستیکیاند. اما من عاشق پلاستیکام و می خواهم پلاستیک باشم.
متولد شدن مثل ربوده شدن و بعد فروخته شدن به بردگی و بندگی است.
وقتی اولین تلویزیونام را تهیه کردم، دیگر به داشتن روابط صمیمی با آدمها چندان اهمیت ندادم.
من یک آدم عمیقا سطحی هستم!
سینمای آمریکا از زمان اختراعاش بهراستی یک جریان زنده و پویا بوده است. فیلمها چیزهایی را نمایش میدهند که مردم آرزویش را دارند.
نکتۀ عالی و حیرتانگیز دربارۀ این کشور این است که آمریکا سنتی را مرسوم کرد که در آن ثروتمندترین مشتریان اساسا همان کالاهایی را میخرند که فقیرترینشان. شما کوکاکولا را در تبلیغات تلویزیونی میبینید و میدانید شما هم میتوانید همان کوکاکولایی را بخورید که رئیسجمهور و الیزابت تیلور میخورند. همۀ کوکاها یکسان و خوب هستند و با مبلغ گرافی از پول هم نمیتوانید کوکایی بهتر از آنچه مثلا یک فقیر ولگرد میخورد بخورید. این را رئیسجمهور، الیزابت تیلور، و آن ولگرد میدانند و شما هم میدانید.
مردم بیش از نیاز به کار کردن، احتیاج دارند یاد بگیرند که چگونه زندگی کنند. چون زندگی بسیار سریع و گاهی اوقات بیش از حد سریع میگذرد.
من همیشه فکر کردهام که دوست دارم سنگ قبرم بدون نوشته و بینام و نشان باشد. خب این در واقع فقط یک وهم و خیال است.
اگر میخواهید اندی وارهول را کامل و درست بشناسید، فقط به ظاهر نقاشیها و فیلمهایم و خودم نگاه کنید. من را همانجا مییابید. هیچچیزی پشتاش وجود ندارد.
پرترههایی از چهرههای مشهور، اثر اندی وارهول:
الویس پریسلی، ۱۹۶۲
الیزابت تیلور، ۱۹۶۳
سلف پرتره، ۱۹۶۶
مریلین مونرو، ۱۹۶۷
مائو، ۱۹۷۲
محمدعلی، ۱۹۷۸
اینگرید برگمن، ۱۹۸۳
گریس کلی، ۱۹۸۴
مایکل جکسن، ۱۹۸۴
ملکه الیزابت دوم، ۱۹۸۵
جان لنون، ۱۹۸۶
کافه سینما / دنیا میرکتولی