کافه سینما-یاسمن رضایی: سالواتوره کاسیو، توتوی دوستداشتنی سینما، از ” سینما پارادیزو” میگوید: قدرت رویا. سال ۱۹۹۸، در دور اول انتخاب بازیگر یرای نقش اول فیلم، وقتی “جوزپه تورناتوره”ی کارگردان از پسرک هشت ساله پرسید: برای تو سینما چه مفهومی دارد؟ “سالواتوره کاسیو” بعد از لحظهای تامل گفت: سینما مثل یک تلویزیون خیلی بزرگ است برای من!
کاسیوی ۳۴ ساله، از خانهاش، در شهری نزدیک سیسیل ایتالیا، به نام پلازو آدریانو، که تورناتوره اکثر شاتهای فیلمش را در آنجا گرفت، با ما صحبت کرد. او لحظهای به گذشته سفر کرد و سپس با لبخندی شیرین گفت: زمان مصاحبه با تورناتوره، من قبلا به سینما نرفته بودم و هیچ تصوری از سینما نداشتم، جز اینکه شبیه یک تلویزیون عظیم است. فکر کنم همین بود که تورناتوره را مسحور کرد. به گمانم پاسخ کودکانه من، آن نقش را برایم به ارمغان آورد.
شاید این طور باشد. اما بیشتر به نظر میرسد، تورناتوره احتمالا به خاطر چشمان سیاه نافذ پسرک، لبخند شیطنتآمیز و حضور طبیعیاش بر پردهی سینما، به سوی کاسیوی جوان، که شما او را به نام توتو -نام مصطلح و کوتاه شده سالواتوره در لهجهی سیسیلی- میشناسید، کشیده شده است.
توتو ی جوان، یکی از سه شمایل کاراکتر سالواتوره، در فیلم سینما پارادیزوست. فیلم با حضور توتوی بزرگسال (با بازی ژاک پرن که کارگردانی موفق و مشهور است) آغاز میشود. وقتی که خبر فوت دوست قدیمیاش آلفردو (با بازی خیرهکننده “فیلیپ نوآره”)، که مسئول پروجکشن سینمای زادگاهش بود، را میشنود و به خاطرات دور سفر میکند و به یاد میآورد که چگونه آلفردو، سینما را به او میشناساند و چطور دوران کودکی و بزرگسالیاش، با عشق به سینما، شکل میگیرد. سپس یه توتوی نوجوان با بازی “مارکو لئوناردی” میرسیم. اما توتوی کودک، بیشتر از بقیه، در یاد ما باقی مانده است. وقتی در صحنهی آغازین حضورش در فیلم، در لباس مخصوص محراب کلیسا، خوابش برده و سپس صحنهای در سینما، وقتی از پس پرده، صحنههای ممنوعه فیلم را بر پردهی بزرگ تماشا میکند و آلفردو چارهای برای خلاصی از دست این پسر چشم سیاه شیطان نمییابد، جز اینکه مهارت سینما را به او، بیاموزد.
اکنون، پس از گذشت بیست و پنج سال، از اکران سینما پارادیزو، که موفقترین فیلم سینمای مدرن ایتالیا است، و تمجید افراد بزرگی چون فیلیپ فرنچ (یکی از مشهورترین منتقدان انگلیسی سینما، که گفته سینما پارادیزو بهترین فیلمی است که تا به حال دربارهی سینما ساخته شده است)، نسخهی جدید سینما پارادیزو که از نگاتیوهای اصلی استخراج شده، به بازار خواهد آمد. تا قبل از کریسمس، همچنین نسخهی بلو ری این فیلم که شامل نسخهی عادی و نسخهی کمتر موفق شدهی ادیت مخصوص کارگردان است، بیرون خواهد آمد.
تورناتوره، هنگام ساخت این فیلم، تنها ۳۲ سال داشت. اکران ایتدایی فیلم موفق نبود، اما نسخه جدید که در سال ۱۹۹۰ بیرون آمد، فیلم را در جاده موفقیت قرار داد، تا به جوایزی چون بهترین فیلم خارجی اسکار و بفتا برسد و شروعی خیرهکننده در کارنامهی سینمایی جوزپه تورناتوره باشد. برای بسیاری از تماشاگران، سینما پارادیزو، بهترین فیلم تورناتوره هم هست و بعضیها همچون نگارنده این متن، در انتخاب بهترین فیلم، میان مالنا و سینما پارادیزو، مردد هستند.
توتو ی سینما پارادیزو که حالا ۳۴ ساله شده- دو سال بزرگ تر از کارگردان در هنگام خلق این شاهکار میگوید سینما پارادیزو، در بسیاری از جهات، زندگیش را شکل داده است. او که به عنوان ستارهای محبوب، در فیلمهای دیگری چون “همه خوباند” با همراهی ماسترویانی، (که به تازگی با بازی رابرت دونیرو در هالیوود بازسازی شده)، و فیلم ایتالیایی “پاپ باید بمیرد” شرکت کرده، موفق هم بوده، اما هیچگاه نتوانسته موفقیتی که با توتو بدست آورد را در هنگام بزرگسالی نیز، تجربه کند.
کاسیو اکنون رستورانی به نام L’Oscar dei Sapori را اداره میکند. ترجمهی نام رستورانش آسان به نظر نمیرسد. اما احتمالا یعنی “اسکار برای بهترین آشپزی!” و او همچنین مشغول نگارش کتابی دربارهی فیلمسازی است. محبوبیت جهانیاش، نشان میدهد هنوز هم در خاطر سینما دوستان عزیز است. چند هفته پیش در جشنواره فیلم تولئو اسپانیا از او تقدیر شد و قرار است در جشنوارهی فیلم بوینس آیرس در بهار شرکت کند.
کاسیو گفت که از اینکه هنوز بعد از گذشت دو دهه، با نقش توتو به یاد آورده میشود بسیار خوشحال است. توتو، که حال ۳۴ سال دارد گفت: به عنوان کودکی که ستاره سینما شده است، خیلی سخت است که در گذر از کودکی به بزرگسالی همچنان ستاره بمانی. زیرا هنگام کودکی، همه چیز به صورت طبیعی شکل میگیرد. اما وقتی بزرگ میشوی، همه چیز تغییر میکند. باید آگاهی و مطالعه کافی داشته باشی و بیاموزی، برای همین هیچ وقت دوست نداشتهام که در بزرگسالی هم بازیگر باشم و خیلی خوشحال و شاکرم که در کودکی نقشی بازی کردم که زندگیم را دگرگون کرد.
منطقی به نظر میرسد، سالواتوره در هنگام ایفای نقش، بسیار کم سن و سال بود. برای همین خاطراتش از دوران فیلمبرداری، خیلی واضح نیست. کاسیو گفت: هنگام فیلمبرداری من نخودی جمع بودم. همه با من مهربان بودند. برایشان داستانهای بامزه تعریف میکردم و آنها مواظب من بودند و چون فیلمبرداری در تابستان بود، دوست داشتم هرچه سریعتر کارها انجام بشود تا با دوستانم بیرون بروم، فوتبال بازی کنم و دوچرخه سواری کنم. در آن سن، بردن جایزهی بفتا، برایم خیلی طبیعی بود. سالها گذشت تا فهمیدم این همه موفقیت چه معنایی دارد و اکنون زمانیست که به همهی این موفقیت ها، افتخار میکنم.
این اتفاقی نیست که حس نوستالژیک سینما پارادیزو که به نوعی قدرت فیلمسازی و به تبع آن اهمیت سینما به عنوان یک هنر ارتباطی را، جشن میگیرد، در جلب خیال تماشاگران خود، بسیار موفق بوده است. این فیلم، زمانی آمد که ویدیویی خانگی کم کم وارد منازل مردم شده بود و بسیاری از سینماهای اروپا و امریکا را دچار رکود کرده بود. سکانس تخریب سینما پارادیزو، به منظور ایجاد پارکینگ، یکی از تاثیرگزارترین صحنههای فیلم است. وقتی سینما پارادیزو، اکران شد، همچون مرثیهای برای وداع با سینماهای محلی بود. تصور اینکه تا چند سال آینده سینمایی نخواهد بود که مردم را کنار هم جمع کند، همچون آواز قوها، غمگین مینمود.
با این وجود، با گذشت حدود ربع قرن از اکران سینما پارادیزو، سینما همچنان با قدرت به حیات رویایی خود ادامه میدهد. با وجود تهدیدهای سهگانهای چون سینمای خانگی، اینترنت و دیسکهای بلو ری، بسیاری از سینماهای کوچک و مستقل، نفس میکشند و فرهنگ سینما رفتن، از دل مردم امروز، پاک نشده است. هرچند برای کاسیو و بسیاری از طرفداران سینما پارادیزو، پیام اصلی فیلم همچنان صحیح است.
توتوی محبوب سینما پارادیزو، میگوید: سینما پارادیزو دربارهی قدرت رویاهاست. ما در فیلم میبینیم که گروههای مختلفی از مردم به سینما میروند تا با دیدن فیلمهای خوب، رویاپردازی کنند و مشکلات خود را فراموش کنند. توتو کارگردان بزرگی میشود تا به رویاهایش دست پیدا کند. در جهان امروز، که با مشکلات اجتماعی و سیاسی بسیاری مواجه هستیم، سینما به ما یادآوری میکند که علاوه بر اینکه توانایی خلق رویاهایمان را داریم، باید به رویاپردازی نیز ادامه دهیم.
کافه سینما
منبع انگلیسی: گاردین